شنبه- رخت آویز تاشو را در گوشه هال باز کرده ام و دارم رختها را از ماشین لباس شویی درمی آورم که ببرم پهن کنم. صدای دختر کوچکم که از کنجکاوی به سراغ رخت آویز رفته است، بلند میشود که «آی دون نو». بدون آنکه نگاه کنم سری تکان میدهم و میگویم آفرین، آفرین. دوباره میگوید «آی دون نو». همان طور که دارم لباسها را درمی آورم، میگویم خانم بیا ببین دخترم چقدر خوب انگلیسی حرف میزند و بعد جوابش را میدهم که میتو، آی دونت ناو تو! دفعه سوم دخترک با صدای بلندتر و لحنی که شبیه ناله است میگوید آی دون نو! وقتی با سبد رختها بالای سرش میرسم، میبینم انگشتش لای میله رخت آویز گیر کرده و داشته میگفته است «انگشتم»، نه آی دونت ناو!
یکشنبه- برای سفری یک روزه سوار هواپیما شده ام؛ صندلیها کیپ درکیپ، اشغال است. مسافران با صدای بلند حرف میزنند و بی محابا سرفه میکنند. هیچ خبری از مراقبتهای کرونا نیست جز اینکه وقت ورود ماسک میدهند و پذیرایی را حذف کرده اند!
دوشنبه- با مادرم تلفنی صحبت میکنم، بابت یکی از نوشتههای اینستاگرام تذکر میدهد. خیلی ناراحت است از چیزهایی که مینویسم. نمیدانم چه باید کرد. بی گمان، در این دوراهی جلب رضایت مادر و همسر و ایجاد امنیت روانی خانواده ترجیح دارد!
سه شنبه- همان موقع که همسرم دخترک را به من سپرده است گوشی تلفن همراهم زنگ میخورد. شماره دوستی ارجمند را میبینم و ناچار جواب میدهم. با اینکه میداند این ساعت شب وقت خانواده و استراحت است، اصرار دارد درباره موضوعی کاری حرف بزند. هنوز ابتدای صحبت است که دخترم با شدت میخورد به دیوار و از گریه غش میکند. نمیفهمم گوشی تلفن را چگونه رها میکنم و به سوی دخترک خیز برمی دارم. چند دقیقه بعد که دخترک قدری آرام شده است، پیامک عذرخواهی آن دوست را میبینم.
چهارشنبه- یک تاکسی اینترنتی را به مقصدی دور سوار شده ام و راننده با دیدن عبا و عمامه من سر حرف هایش باز میشود و درددل میکند. به صراحت میگوید که نماز نمیخواند و به هیچ چیز اعتقاد ندارد. به زمین و زمان فحش میدهد و بعد از کلی شکایت و ایراد و انتقاد، وقتی به مقصد نزدیک میشویم، میگوید، ولی این وسط فقط از رهبر خوشم میآید و گاهی در تلویزیون صحبت هایش را گوش میکنم.
نمیدانم چرا دوستش دارم!
پنجشنبه- در میوه فروشی خانمی که پشت سرم ایستاده و منتظر نوبت پرداخت است، میگوید ببخشید فضولی نباشه، کاهویی که برداشته اید لکه دار و تلخ است!
از اینکه باعث نجاتم از سرزنش اهل خانه شده است، تشکر میکنم و میگویم خانم! من اگر کاهوی سالم و گندیده را تشخیص میدادم که حال وروزم این نبود!